يك پژوهشگر گفت: حماسهخواني تا قرن چهارم در بين زنان نيز وجود داشته است و قصه بيژن و منيژه را يك زن براي فردوسي تعريف ميكند.
به گزارش روابط عمومي حوزه هنري خراسان رضوي، هوشنگ جاويد كه در جمع هنرمندان حوزه هنري درباره حماسهخواني سخن ميگفت، اظهار داشت: به گواه شاهنامه، حماسهخواني در ايران رايج بوده و تمام پهلوانان ايران حماسهخواني داشتند كه اين حماسهخوانيها بر فرهنگ اطراف ايران از جمله حجاز، يمن و تا اندازهاي يونان كهن تأثيرگذار بوده است.
وي افزود: در خراسان حماسهخواني بدين صورت انجام ميشده كه در نقل سهراب كشون، هنگامي كه سهراب كشته ميشد، نقال سريعاً داستان را به صحنه كربلا و لحظهاي كه سر حضرت علي اكبر (ع) را جدا ميكنند، ميكشاند و مجلس نقل به مجلس مذهبي وصل ميشد.
جاويد، مسعودي مروزي را اولين كسي معرفي كرد كه شاهنامه را در ايران به صورت منظوم درآورد و گفت: او از روي خداينامهها اولين شاهنامه منظوم را به شيوه مثنوي نوشت در حاليكه در تاريخ مظلوم مانده است.
وي افزود: اميران كوچك آن روزگار براي زنده ماندن فرهنگي كه احساس ميكردند در حال از بين رفتن است، كمك و سعي كردند تا حماسههاي ملي زنده بمانند.
جاويد با بيان اينكه دقيقي نيز پيش از فردوسي شاهنامه نوشته، اظهار داشت: فردوسي ايراد نگارشي به شاهنامه دقيقي ميگيرد كه درست است. يكي اينكه او به خوبي به زبان فارسي پايبند نبوده و دوم اينكه تاريخ را خوب پيگيري نكرده است. بنابراين فردوسي سعي ميكند آن را بهتر كند.
اين پژوهشگر در ادامه گفت: فردوسي در شاهنامه بيان ميكند كه در دربار شاهان در قرون دوم و سوم شاهنامهخوان وجود داشته اما مشخص نيست كه به چه صورتي شاهنامه ميخواندند. از قرن پنجم و ششم تا پايان قرن نهم شاهنامهخواني به صورت آوازي جدي همهگير ميشود.
وي با بيان اينكه هلاكوخان مغول و سلجوقيان خواستند براي تاريخ خود شاهنامهاي نوشته شود گفت: شيبكخان ازبك نيز دستور ميدهد تاريخ خودش را به صورت شاهنامه بنويسند كه اولين شاهنامه تركي نوشته ميشود. جاويد اوج دوران شاهنامهخواني در ايران را دوران صفويه عنوان كرد و گفت: از اواخر دوره قاجار شاهنامهخواني انجام نميشود و شاهنامهخوانان نيز يكييكي از بين ميروند اما با اين حركتهاي جسته و گريخته كه حوزه هنري و يا ساير ارگانهاي هنري و فرهنگي انجام ميدهند و حركت مباركي است ميتوان با شاهنامهخواني در فرهنگهاي ديگر نظير شاهنامه كردي، لري و بختياري آشنا شد.
وي در پايان اظهار داشت: حقيقتاً نياكان ما براي اينكه از ناميرايي حماسه با اطلاع بودند و ميخواستند روح حماسه را رواج دهند، اينگونه هنرها را پديد آورده و حفظ كردند.